برای آنکه شاخه‌های روان شناسی بتوانند در حیطه‌های تخصصی خود موفق باشند نیازمند یک تنه و ریشه قوی تئوری است. در جهانی که در حال جایگزین کردن تفکر سیستم اندیش با تفکر جز اندیش و کاهش گرایانه است، ما هنوز اندر خم افتراق‌ها و هویت یابی رشته‌ها هستیم!…. بین دانشگاه و کلینیک یک حلقه مفقوده وجود دارد که فقط با ترمیم سبک آموزش حل خواهد شد و آن، تئوری درمان است….

بدون شک سیستم آموزش پزشکی با توجه به نیاز مراجع کنندگان بهتر می تواند آموزش‌های بالینی را ارائه کند، اما وقتی هنوز ریشه و تنه روانشناسی در فرهنگ این مرز و بوم به خوبی ننشسته است و مردم با کلی کلنجار به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند، باید به جای تاکید بیشتر بر افتراق، کمی هم به فکر تئوری پردازی‌های فرهنگی باشیم…

چند سال پیش وقتی کارگروه مطالعات تخصصی روانشناسی فرهنگی را در سازمان نظام روانشناسی راه اندازی کردیم، هیچ واکنش قابل قبولی از سوی پژوهشگران ندیدیم، در حالی که منطق حکم می کند اول ریشه و تنه درخت روانشناسی بر پایه فرهنگ ایرانی شکل بگیرد و سپس به شاخه‌های تخصصی آن فکر کرد…

بهر حال این همه واکنش نشان از وجود ایرادات اساسی در آموزش‌های ماست… این سبک واکنش همکاران عزیز، ما را به یاد سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن می‌اندازد!!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *